«ده وه یه دئدیلر بوینون ایریدی، دئدی هارام دوزدو کی» حتما این مثل ترکی را بارهاشنیده اید. متاسفانه کاربرد آن این روزها در جامعه در همه زمینه ها بیشتر شده است.
چند روز پیش شهردار منطقه ۸ تبریز سخن بسیار جالبی گفته است؛ «شهروندان را با باغ گلستان آشتی خواهیم داد». باغی که سال هاست به مأمنی برای خلافکاران و مواد فروشان تبدیل شده است.
قرار گرفتن یک پارک در وسط شهر ظرفیت بسیار عالی برای شهروندان است اما در مورد باغ گلستان که سال هاست کاربری آن تغییر یافته به دغدغه ای برای شهروندان تبدیل شده است بطوری که یکی از دوستان که پسرش در هنرستان وحدت درس می خواند همیشه به فرزندش توصیه اکید می کند بعد از خروج از هنرستان از مسیر داخل باغ به منزل نرود!
علیرغم انتقاداتی که طی سالهای گذشته از سوی شهروندان و رسانه ها به این محل شده اما تاکنون هیچ اقدام عملی نشده است و جالب این که عدم استقبال مردم از این پارک را به «قهر» مردم نسبت می دهند و جالب تر این که می خواهند دور آن حصار بکشند. هرچند این ناراستی ها در شهر تبریز آنقدر عادی شده است که به چشم نمی آید حتی وقتی صحبت از مشکلات شهر و جامعه می شود مردم بلافاصله مثل معروف «ده وه یه دئدیلر بوینون ایریدی، دئدی هارام دوزدو کی» را برزبان می آورند.
عادی شدن مشکلات دردآور است و دردآورتر از آن هم بی تفاوتی است. بی تفاوتی مردم و مسئولین!
هرچند مردم آنقدر درگیر معیشت و سیرکردن شکم زن و بچه شان هستند که شب و روز، زیبایی و نازیبایی شهر برایشان فرقی ندارد اما تبعات بسیار وحشتناک آن مسلما تاثیری بسزایی بر آینده فرزندانمان و جامعه خواهد داشت.
صحبت کردن ازمشکلات و آسیب های اجتماعی را امروزه عده ای سیاسی محسوب می کنند و برخی از باصطلاح رسانه ها و خبرنگاران هم که تا دیروز ادعای خبرنگاری و رسالت داشتند ترجیح می دهند در سکوت بسر ببرند و منتظر نتایج برد و باخت هستند تاجایی که از بازگویی مشکلات شهری نیز غافل شده اند.
وقتی وسایل تفریحی از یک چنین باغ بی نظیری که از اولین باغ های ایران محسوب می شود برچیده می شود طبیعتا پای معتادان، ابزارفروش ها و دستفروش ها و «کلاه فروش ها» و کارتن خواب ها و…. به آن مکان باز می شود.
حال سئوال اینجاست که شهردار منطقه هشت فکر می کنند با حصار کشی، مردم دوباره به این مکان روی خواهند آورد در حالی که وجود حصار و ایجاد محدودیت تردد، مردم بویژه قشر بانوان را به استراحت و حتی عبور از آن بیشتر به وحشت خواهد انداخت.
نکته بسیار قابل تاملی در این باغ وجود دارد و آن این که در قسمتی از این پارک کلانتری مستقر هست و در قسمت دیگری عده ای مشغول خرید و فروش مواد مخدر، در فضای دیگری چند نفر مشغول کشیدن مواد تند و عده ای بساط دستفروشی اعم از چاقو و ابزار و لباس و….راه انداخته اند و جالبتر این که علیرغم این همه نازیبایی کانون پرورش کودکان هم به این باغ چسبیده و مدتی پیش هم سازمان فرهنگی هنری شهرداری به داخل این چاه عمیق افتاده بود.
حال شهرداری می خواهد اعتماد از دست رفته مردم را به این محل بازگرداند. هرچند نفس عمل بسیار زیباست اما مسلما یک کار کارشناسی بسیار موشکافانه و دقیق می طلبد تا وضع از آنچه بوده و هست بدتر نشود چرا که تجربه مدیریتی در کشور ثابت کرده است چون اکثر مسئولین بکار گمارده شده در پست های مختلف اهلیت ندارند هر کاری انجام شود بمانند فرو رفتن بیشتر در باتلاقی خواهد بود که خودمان مسبب آن خودمان هستیم.
از: بهزاد شایان